مریممریم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
متینمتین، تا این لحظه: 2797 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

لحظات رویایی مرمر ومامانش

یه خانواده خوشبخت و شاد بهشت زودتر از موعد است

فداش بشم من

سلام عزیزکم دخترکم الان سرکارم زنگ زدم خونه داشتی گریه میکردی بهونه ام رامیگرفتی میگفتی مامان رامیخوام مامان الهی فدات بشه که هرروزصبح باید8ساعت ازت دورباشه البته ساعتی یه بارزنگ میزنم باهات صحبت میکنم گلم خیلی سخته  خیلی سخته حتی یک ساعت دوری ازت ولی چاره ای نیست گلم انشاله بزرگتربشی مدلیل تنها گذاشتنت رادرک کنی وبرای مامان گریه نکنی گلم دیروز رفتم خیابون باهم رفتیم مغازه ی دنیای کودک تا رفتیم یک لباس مجلسی قشنگ چشمم راگرفت تا به خانمه گفتم ببخشید این چنده تو بهش گیر دادی که میخوام بعدش بردمت پرو کردی وای چی شدی مامان ماه شده بودی دلم نیومد پسش بدم همونجا57تومان کارت کشیدم وبرات خریدم اومدی خونه با چه ذوقی نشون بابا دادی بابا کل...
30 مرداد 1393

گل زندگی من

عزیزکم چند وقته نیومدم چیزی بنویسم چون خیلی سرم شلوغ بوده مهمونهایی که ازجنوب اومدن کلا وقتمو پرکردند همونجوری که توهم میدونی تا ازسرکاربیام باید باخانم خوشکله بازی کنم یا این روزها یادگرفتی که بادوچرخه بریم بیرون کلی وقتمو میگیری بعدش هم باید بیام کارخونه فکر نهارروزبعد رسیدن به بابایی واقعا دیگه حتی 5دقیقه وقت خالی برای سرزدن به وبلایگت رابرام نمیزاره انشاله تو که بزرگتر ومستقل شدی وقتم آزادترمیشه وبیشتر میام برات مینویسم گل زندگی من  راستش بابات هم این روزها کارش رااضافه کردند یعنی بعدازظهرها هم خونه نیست وقتی هم میاداونقدرخسته است که نمیتونه توروببره پارک مجبورم من تورو ببرم پارک وتفریح و.... ولی عوضش بابات زحمت میکشه...
28 مرداد 1393
1